آیا والدین باید نگران تحقیقات جدید مرتبط با سلامت روانی کودکان و ورزش های فردی باشند؟
طبق این مطالعه، کودکانی که ورزشهای گروهی انجام میدهند، نسبت به کسانی که ورزش نمیکنند، مشکلات سلامت روانی کمتری دارند
آندره آغاسی، ستاره تنیس در زندگینامه خودنوشت Open در بخشی از دوران کودکی خود، زمانی که پدرش مجبور به تخصص اولیه و شدید تنیس شد، نوشت: «اگر می توانستم به جای تنیس، فوتبال بازی کنم.
آغاسی در ادامه درباره اشتیاق خود برای “بازی زیبا” توضیح می دهد:
من هفتهای سه بار در مدرسه بازی میکنم و دوست دارم با باد در موهایم زمین فوتبال بدوم، توپ را صدا بزنم، میدانم اگر گل نزنم دنیا به پایان نمیرسد. سرنوشت پدرم، خانواده ام، سیاره زمین، بر دوش من نیست. اگر تیم من برنده نشود، تقصیر تمام تیم خواهد بود و هیچکس در گوش من فریاد نخواهد زد. من تصمیم میگیرم ورزشهای تیمی راهی برای رفتن باشد.
اکنون، به نظر می رسد یک مطالعه جدید نتیجه گیری دوران کودکی آغاسی را منعکس می کند. این مطالعه که امروز در PLoS ONE منتشر شد، نشان میدهد بچههایی که فقط ورزشهای انفرادی مانند تنیس یا ژیمناستیک انجام میدهند، نسبت به همسالانی که اصلاً ورزش نمیکنند، با مشکلات سلامت روانی بیشتری مانند اضطراب و افسردگی یا مشکلات تمرکز مواجه میشوند. از سوی دیگر، جوانانی که به طور انحصاری در ورزش های گروهی شرکت می کردند، نسبت به کسانی که هیچ ورزشی انجام نمی دادند، کمتر احتمال داشت این مسائل را تجربه کنند. در نهایت، بچههایی که به ورزشهای تیمی و انفرادی میپرداختند، کمتر یا بیشتر از بچههایی که به طور کلی از ورزش پرهیز کردند، دچار مشکل سلامت روانی شدند.
این یافته ها بر اساس یک پایگاه داده عظیم است که سلامت روان و مشارکت ورزشی بیش از 11000 کودک 9 تا 13 ساله از سراسر ایالات متحده را ردیابی کرده است – هزاران بیشتر از مطالعات قبلی که سعی کرده اند تأثیر ورزش های تیمی را در مقابل ورزش های فردی از هم جدا کنند. .
مت هافمن، روانشناس ورزشی در دانشگاه ایالتی کالیفرنیا، فولرتون و نویسنده اصلی این مطالعه، از نتیجه گیری سریع بر اساس نتایج هشدار می دهد. او میگوید این مطالعه یک همبستگی قوی را نشان میدهد، اما نمیتواند به ما بگوید که چه چیزی باعث این همبستگی شده است.
به عنوان مثال، ممکن است کودکانی که از قبل مستعد سلامت روانی بهتری هستند، به سمت ورزش های گروهی گرایش پیدا کنند، یا حتی والدینشان تمایل دارند آنها را به این سمت هدایت کنند. یا ممکن است ورزشهای انفرادی بیشتر از ورزشهای گروهی مستعد ایجاد موقعیتهایی باشند که کودک در مورد عملکرد یا شاید ظاهر یا نوع بدن خود اضطراب حاد را تجربه کند.
دادهها همچنین نشان میدهد که بچهها کدام ورزش یا ورزش را انجام میدهند، و به محققان اجازه میدهد آنها را به چهار گروه تقسیم کنند: کسانی که فقط ورزشهای تیمی انجام میدهند، فقط ورزشهای انفرادی، هر دو ورزش تیمی و انفرادی، یا اصلاً ورزش نمیکنند. در نهایت، این مطالعه در مجموع 17 ورزش مختلف شامل 9 ورزش تیمی و 8 رشته انفرادی را شامل می شود.
تجزیه و تحلیل این دادهها نشان داد که در مقایسه با کودکانی که ورزش نمیکردند، مشارکت در ورزشهای گروهی با 10 درصد نمرات اضطراب و افسردگی کمتر، 19 درصد نمرات کمتر گوشهگیری و افسردگی، 17 درصد نمره مشکلات اجتماعی پایینتر، 17 درصد کاهش افکار مرتبط بود. نمره مشکلات و 12 درصد نمره مشکلات توجه کمتر است.
برای کسانی که فقط در ورزش های انفرادی شرکت داشتند، نمرات در جهت مخالف بود: 16 درصد نمرات اضطراب و افسردگی بیشتر، 14 درصد نمرات گوشه گیری و افسرده، 12 درصد نمرات مشکلات اجتماعی بالاتر و 14 درصد نمرات بیشتر در مشکلات توجه در مقایسه با همسالان خود. منبع
بچههایی که ورزشهای تیمی و انفرادی انجام میدهند، تفاوت معناداری در سلامت روانی گزارششده توسط والدین در مقایسه با کسانی که در ورزش شرکت نمیکنند، نشان ندادند.
هافمن میگوید که به دلیل انبوهی از مقالات که مزایای روانی و جسمی ورزش را نشان میدهد، نتایج شگفتانگیز بود. او میگوید: «با ورود به این مطالعه، انتظار داشتیم که شرکت در هر ورزشی، حتی یک ورزش انفرادی، در مقایسه با ورزش نکردن، مزایایی را به همراه داشته باشد.
کاترین سابیستون، روانشناس ورزشی در دانشگاه تورنتو که در این تحقیق شرکت نداشت، در ایمیلی می نویسد که از دیدن نتایج ورزش های انفرادی کاملا متعجب نیست. او مینویسد: «ورزشهای انفرادی معمولاً ورزشهایی مبتنی بر قضاوت، تمرکز بر وزن و اغلب ظاهری برجسته هستند که مقایسه اجتماعی، رقابت و تلاش فردی را افزایش میدهند. «هیچ کس دیگری غیر از خودتان مقصر یا «تشکر» نیست، و فشار برای اجرا افزایش یافته است.»
در مورد آنچه که والدین کودکی که عاشق تنیس یا ژیمناستیک هستند می توانند برای محافظت از سلامت روانی رقیب جوان خود انجام دهند، هافمن پیشنهاد می کند که حفظ خطوط ارتباطی باز بهترین دفاع است. او میگوید بررسی مکرر برای اطمینان از اینکه سطح استرس کودک معقول است و اینکه از تجربهاش با یک ورزش لذت میبرند، مکانی عالی برای شروع است. او میگوید: «نمیخواهید تصور کنید بچهها از یک فعالیت لذت میبرند، فقط به این دلیل که به انجام آن ادامه میدهند. هافمن میگوید ورزش همچنین میتواند راه مفیدی برای معرفی موضوع سلامت روان به کودک باشد.
راهبرد دیگر تشویق مشارکت در طیف وسیعی از فعالیتها است، خواه ورزشهای دیگر باشد یا تشویق به سرگرمیهای هنری و کنجکاوی تحصیلی. هافمن توصیه میکند که از تلاش برای تبدیل بچهها به متخصصان خیلی زود، مانند پدر آغاسی، که نقش روشنی در این بازیکن بازی کرد و بارها و بارها در زندگینامهاش اعلام کرد که از تنیس متنفر است.
Rochelle Eime، یک اپیدمیولوژیست رفتاری در دانشگاه ویکتوریا در استرالیا که در این مطالعه شرکت نداشت، خاطرنشان می کند که اتکای این مطالعه به گزارش های والدین در مقایسه با پرسش از خود بچه ها می تواند منجر به گزارش بیش از حد یا کمتر از مشکلات سلامت روان آزمودنی ها شود. اما اگر یکی از والدین نگران احساس اضطراب یا افسردگی فرزندشان در رابطه با شرکت در یک ورزش فردی باشد، میگوید بررسی ارزشها و اصول چرایی بازی کردن آنها میتواند کمک کند. ایمی میگوید: «مهم است که [بچهها] اهداف واقعبینانه داشته باشند و تمرکز بر لذت و پیشرفت باشد، نه صرفاً برنده شدن». او می افزاید که وقتی بزرگسالان در زندگی یک کودک سرگرم موفقیت و پیروزی هستند، کودکان می توانند آن را درونی کنند و شروع به اعمال فشار بیشتر و بیشتر بر عملکرد ورزشی خود کنند.
در آینده، زمانی که مطالعه رشد شناختی مغز نوجوانان، که به ردیابی این کودکان در حین رشد ادامه میدهد، دادههای بیشتری را منتشر میکند، این نتایج ممکن است تقویت شوند یا به شکلی متفاوت ارائه شوند. هافمن همچنین میگوید از آنجایی که دادههای مطالعه حاضر نشان میدهد که بچههای ورزشی خاصی در حال بازی هستند، او و همکارانش میتوانند تلاش کنند تا ببینند کدام ورزشها بیشترین ارتباط را با سلامت روانی منفی یا مثبت دارند – اگرچه او خاطرنشان میکند که این یافتهها میتوانند به این نتیجه برسند. به طور قابل توجهی ضعیف تر به دلیل حجم نمونه کوچکتر در صدها در مقابل هزاران نمونه.
جنیفر آگانس، روانشناس رشدی در دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا که در این مطالعه شرکت نداشت، میگوید: «این مطالعه حجم نمونه عظیمی دارد و این واقعا یافتههای آن را تقویت میکند. اما این مطالعه به میانگین ها می پردازد و هیچ بچه ای واقعاً متوسط نیست. بنابراین، اگر به نظر میرسد کودک شما مستعد ابتلا به این نوع مشکلات سلامت روان است یا واقعاً به ورزشهای فردی کشیده شده است، این نتایج باید شما را تشویق کند که به طور منظم با او صحبت کنید و مراقب باشید. اما اگر بچه شما کشتی را دوست دارد، بگذارید کشتی بگیرد!» اینجا را بخوانید